بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

اَلسَّلامُ­ عَلَیکَ­ یارَسولَ­ اللّهِ­،­اَلسَّلامُ­ عَلَیکَ­ یانَبیَّ­ اللّه،اَلسَّلامُ­ عَلَیکَ­ امُحَمَّدِبنَ­ عَبدِاللّه،­اَلسَّلامُ­ عَلَیکَ­ یاخـــاتَمَ­ النَّبیِیّنَ­ اَشهَدُاَنَّکَ­ بَلَّغتَ­­ الرِّسالَةَ­وَاَقَمتَ­ الصَّلوةَ­وَ اتَیتَ­ الزَّکوةَ وَ اَمَرتَ­ بِالمَعروفِ­ وَنَهَیتَ­ عَنِ­ المُنکَرِ­وَ عَبَدتَ اللّهَ مُخلِصاً حَتّی اَتیکَ الیَقینُ فَصَلَواتُ اللّهِ عَلَیکَ وَ رَحمَتَهَ وَ عَلی اَهلِ بَیتِکَ الطّاهِرینَ.

بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

اَلسَّلامُ­ عَلَیکَ­ یارَسولَ­ اللّهِ­،­اَلسَّلامُ­ عَلَیکَ­ یانَبیَّ­ اللّه،اَلسَّلامُ­ عَلَیکَ­ امُحَمَّدِبنَ­ عَبدِاللّه،­اَلسَّلامُ­ عَلَیکَ­ یاخـــاتَمَ­ النَّبیِیّنَ­ اَشهَدُاَنَّکَ­ بَلَّغتَ­­ الرِّسالَةَ­وَاَقَمتَ­ الصَّلوةَ­وَ اتَیتَ­ الزَّکوةَ وَ اَمَرتَ­ بِالمَعروفِ­ وَنَهَیتَ­ عَنِ­ المُنکَرِ­وَ عَبَدتَ اللّهَ مُخلِصاً حَتّی اَتیکَ الیَقینُ فَصَلَواتُ اللّهِ عَلَیکَ وَ رَحمَتَهَ وَ عَلی اَهلِ بَیتِکَ الطّاهِرینَ.

بالاخره28صفرماه هم فرا رسید، کاش شب به صبح نمی رسید.

امشب مدینه چگونه شب را به صبح می رساند؟هیچ شده از خودبپرسیم در خانه علت الاسباب عالم کون و مکان ، خاتم الانبیاء والمرسلین،هُوَ الاَوَّلِ والاخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الباطِن، در این لحظات چه می گذرد؟ در این لحظات و چنین روزی در یک طرف امیرالمومنین حیدر کرّار، علیٍ المرتضی ، و در طرفی دیگر حضرت صدّیقه زهره زهرا، بنتُ النَّبی و اُمُّ النَّبی ، بِضعَةُ مِنّی فاطِمه سلام الله علیها، و در کناری سبطین النَّبییّن امام حسن و حسین علیهما السلام، و در گوشه ای از خانه زینبین ( ام المصائب عالمه بلیغه بی معلم زینب کبری و بی بی ام کلثوم) و اصحاب حقیقی ( سلمان ، اباذر، یاسر و ... ) حاضرند .

امروز و امشب از همان روزها می باشد که فرشتگان فوج فوج پایین می آیند تا در خدمت پیامبر اعظم محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) باشند و حضرت ملک الموت( سلام الله علیها) اذن دخول می طلبد تا بتواند روح ملکوتی لنگر بین زمین و آسمان را که جز خدای عالی اعلی حضرت رب جلی و علی عالی اعلی امیرالمومنین اول مسلمان و مومن به پیامبر او را نتوانست بشناسد به جایگاه اصلی خود برسانند.

امشب آخرین روز است که زمین فانی صدای نفسهای روحانی پیامبر باقی را لمس و درک می کند و از فردا زمین نیز لیاقت جای دادن چنین گوهر نایابی را نخواهد داشت ، چه برسد به مردمان جاهلی که از اسلام حتی الف آن را نیز درک نکردند « اَکثَرُهُم لایَشعُرون».

   بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران             کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

امشب ، شب وداع جانان و عاشق پیشگانی که همیشه و در همه حال کنار یکدیگر بودند و چه سخت است برای حضرت صدیقه طاهره بتول العذراء فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بابی و امی و نفسی فداک امشب چگونه می گذرد و چه سخت و باور کردن آن مشکل ، دیگر چه کسی می آید و هر وقت می گذرد از کنار خانه به وی و خانواده اش سلام می کند.

و راوی(دل من) چنین می گوید : فاطمه ای مام هستی ، یک دل سیر پدر را نظاره کن ، حرفهای نگفته را با پدر بزن، آخر شما را وعده داده که اولین نفری هستی که به او ملحق می شوی و اما فرزندان را آرام کن در فراغ بابت آخر زمینیان دنیا پرست که بر آداب جاهلی خود می زیند و بدنبال اثبات قومیت گرایی جاهلی خود هستند که غافلند از اینکه هرچه هست در خانه توست و باید خاک کف پای تو را توتیای چشم کرد و این نادانان را زهی خیال باطل که توانند حق علی را و وفرزندان تو را منکر شوند.

مادرم زهرا (س) غمین مباش ، آسمانیان و عرشیان و زمین و زمان غمین و افسرده اند ، حسنین و زینبین را آرام نگهدار چرا که صبوری پیشه شما خانواده و از همین است که زینب با صبر خود کاخ ظلم یزید را در شام ویران بر سرش تخریب کرد.

مادر جان ، فدای اشک چشمانت ، فدای نجوای وا ابتایت، حقیر روسیاهی چون مرا نیز اجازت بفرما ، آخر این کلام نیز از من نیست که شما اذن ندهید ما چگونه توانیم روده درازی کنیم و چیزی بر لوح دل خود بنگاریم. تسلیت ما را نیز پذیرا باشید.

اما قاری قرآن بخوان این آیات الهی را « یا اَیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّه ، اِرجِعیِ اِلی رَبِّکَ راضیَةً مَرضیَّةً ، فَادخُلی فِی عِبادِی ، وَ ادخُلی جَنَّتیِ»

و حتماً فردا صبح منادی از آسمان ندا می دهد و اسرافیل بر صور خود می دمد که ای زمینیان :

اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون

روح بلند پیامبر اعظم ، علت الاسباب آسمان و زمین ، آشنا در آسمانها و غریب در بین زمینیان به ملکوت اعلی پیوست  و زمین دیگر این لیاقت را از دست داد تا بدن مطهرش را بعد از تحمل سختیهای بسیار به جایگله واقعی خود رسید و زمین و آسمان به معنای واقعی کلمه یتیم شد.

اما فردا باز این علی اعلی امیرالمومنین حیدر کرار است که به غسل و حنوط پیامبر اعظم مشغول و فردا زید بن سهل محل دفن احمد مختار را کنده و آماده می کند ، پیامبر خاتم تشییع می شود بر روی عده اقلی و خوب گوش کنی این صدا را خواهی شنید که : « لااله الاالله ، بخق لااله الاالله، بحق رسول الله »

آخر چه فرقی می کند چه کسی این کلمات را می گوید ،  علی ، حسن ، حسین ، سلمان ، عباس ، فضیل ،اسامه، بلال حبشی ، یاسر و عمار! نمی دانم هرکس که می گوید بر مدعیان دینداری چه آمده  نمی شنوند عرشیان همراه با جماعتی اقل دارند پیامبر را تشییع می کنند ، اف بر تو ای روزگار بدن مطهر پیامبر بر دوش فرزندان و عده ای دیگر بدنبال کسب حجله قدرتند و بدعت ناروایی را بنیان نهادند که تا بحال ادامه دارد.

و اما مولا جان علی سلام خدا بر شما و تنهایی شما، ما را قدرت درک آن لحظه که بدن مطهر را در محل دفن قرار می دادی نیست و قلم حقیری چون من را یارای نگاشتن نیست تا اینکه خود اذن دهید .

 واما این بار علی ، با چه سختی و اندوه جانکاهی ، بدن همنشینش را که یک روح بودند در دو بدن در خاک می نهد،کسی چه می داند چقدر برایش سخت و ناگوار بوده که بر روی بدن مطهر حبیبش لحد گذارد و بر آن بدنی که فرشتگان اذن دخول می گرفتند خاک بریزد.!

بریز علی جان ای مظلوم ترین مرد عالم که حرفهایت را دنیاطلبان مکار ، سیاسی کار و دروغ گویان و متملقین نفهمیدند و چاه را بهتر از اینان یافتی.

و حال داری می آیی و چگونه به فاطمه نگاه کرده و در برابر سوال او در مورد تدفین و خاک سپاری پدر ، پاسخ خواهی داد ؟ آری، بعیدمی دانم به همین راحتی گفته باشی ، حتماً مولا مادر هستی ، از اشک چشمانت و نازدانه هایت خود این مطلب را متوجه شده بوده، و چقدر سخت بوده برایت که ام ابیها زمانی که شما و دیگران را در برابر این سوال قرار داد که :« چگونه دل داد که بر روی آن بدن مطهر خاک ریختید و مصداق لَولاکَ لَمّا خَلَقتَ الاَفلاک بود.»

و بگذار بر دلمان بماند که مادرمان بر سر قبر پدر حاضر شد و نوحه و ندبه کرد و چه ها بیان کرد بر دل بماند ، آخر قلم ناقصی چون بنده حقیر نمی تواند  حق آن را ادا کند.

اما ما را همین بس که اگر از آسمان ندا بر نمی آمد در فراغ از دست دادن پدر روزشان چون شب تار گشته بود.

« فَقالَ : السَّلامُ عَلَیکُم اَهلَ البَیتِ وَ رَحمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ اِنَّ اللَّهَ عَزاءٌ مِن کُلِّ مُصیبَةٍ وَ نَجاةً مِن کُلِّ هَلَکَةٍ وَ دَرکاً لِمَا فَاتَ « کَلُّ نَفسٍ ذائِقَةُ المَوتُ... »

یا علی مدد

احمد آدینه خیرآبادی -1/11/90 ساعت 1بامداد