سید شهیدان اهل قلم آقا سید مرتضی آوینی :

زمستان سپری شد و سیاهی به زغال ماند و چه باید گفت آنجا که بسیجیان راه صدساله را یک شبه پیمودند و پای نهادند بر معارجی از نور که عرفای سینه سوخته و مدعیان سلوک را به آنجا نپذیرفته اند ، با همه آن هشتاد سال شبها را شب زنده داری و روزها را روزه داری .

وقتی حضرت امام بفرمایند (( در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی ام ))، آنها که افتخارشان به شاگردی امام و نوکری دربانی اوست چه بگویند؟واگر امام را خود نشناخته باشیم ، از آنان که شناخته اند شنیده ایم که آنچه خوبان همه دارند ، او به تنهایی دارد؛جان به فدایش . و اگر نه اینچنین بود ،

مرتضی ما را ببر

خداوند او را شایستگی مقام و منزلتی اینچنین و شان و مرتبتی این همه نمی بخشید. (انفطار صورت ، ص 44-45 )

نجوایی با آقا سید مرتضی :

آری این چنین شد ، آقا سید مرتضی ، روسیاهی برای زغال ماند ، اما این سیاهی روی برخی اززغال هم بیشتر است ،

آری ، آقا سید مرتضی ، بچه که بودم در حریم راه آهن می ایستادم تا قطار حرکت کند و رزمندگان از قطار برایم دست تکان می دادند و یک روز یکی از آنها برایمان یک سربند پرتاب کرد و خود در قطار رفت.

آری ، آقا سید مرتضی، بچه که بودم خیلی دوست داشتم برای یک بار هم شده امام را از نزدیک ببینم ، خیلی دوست داشتم که امام دستی هم بر سر ما بکشد ، اما چقدر زمان سریع گذشت ، جنگ تمام شد ، و بعد به یکباره رسیدیم به سوم ابتدایی سال 68 و خرداد ماه رسید و سپری شد و شد 14 خرداد هم آمد ، اخبار شروع کرد به گفتن

صدا آشنا بود بله حیاتی بود و شروع کرد به صحبت و کاش نمی گفت :

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایتها النفس المطمئنه ، ارجعی الی ربک راصیة مرضیه ، فادخلی فی عبادی ، وادخلی جنتی

انالله و اناالیه راجعون

روح خدا به ملکوت اعلی پیوست

روح بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی به ملکوت اعلا پیوست

روح پیشوای آزادگان جهان به ملکوت اعلا پیوست

و از این دست صحبتها فضای جامعه را پرکرد.

آری ، آقا سید مرتضی ، آنانی که جام زهر را به خمینی نوشاندند ، حالا دیگر راحت شده بودند، جنگی در کار نیست ، شهدا و خانواده هایشان ، جانبازان ، شیمیائی ها ، قطع نخاعی ها ، موجی ها باید به موزه بروند .

دوران ساختن است ، همان زمان را می گویم که توسعه را نقد کردی ، روایت فتح را ساختی ، دردل حکومت اسلامی بدنبال کپی برداری سیاستهای بانک جهانی بر آمدند ، بله سیاست تعدیل ، ژاپن اسلامی ، در دل حکومت اسلامی کاپیتالیسم را بوجود آوردند که با روح اقتصاد اسلامی سازگاری ندارد و به تبع آن فرهنگ لیبرالی که منتج به برهنگی و از بین رفتن فرهنگ اسلامی و ملی خواهد شد و تورم 49 درصدی را مردم که تا دیروز به کاخ نشینان می ارزیدند ، تاریخ مصرفشان تمام شد. و هرکس را کهتوانستند از آن خود کردند و بقیه را هم جور دیگر ساکت کردند.

آری ، آقا سید مرتضی ، تو هم پرکشیدی و در فکه آرام شدی ، خوش بحالت و تو نیز راه صدساله را یک شبه پیمودی وچه راحت شدی زمان بعد را ندیدی .

آه این چه حرفی است که زدم ،مگر نه این است که شهید زنده است و حی و حاضر ، همه چیز را می بیند و نظارت می کند : آخر خودت گفتی که پندار ما اینست که شهدا رفته اند و ما مانده ایم ، حال آنکه شهدا مانده اند و زمان ما را با خود برده است .

بله دیگری آمد با شعار تساهل و تسامح ، حالم بد می شود وقتی درباره فتنه های بوجود آمده در آن دوران فکر می کنم ، به بهانه های واهی جامعه را به آشوب کشیدند وکار رابه جائی رساندند که عکس این سید بزرگوار و امام المسلمین را پاره کردند و خون بر دل ملت و حزب الله کردند .

آری ، آقا سید مرتضی ، زمان اینان نیز سپری شد و مردی آمد از جنس رزمندگان ، خط شکنان ، منتها قیافه نداشت ، تریپ باکلاس نداشت ، ادکلن قیمت بالا نمی زد، به یک معنا مرد عمل بود نه حرف .

آری ، آقا سید مرتضی دوباره قصل انتخاب است و برای من و تو حزب اللهی ملاک و معیار گفته های رهبری است ، نه سیاسیون بی درد که مردم را فقط در انتخابات می شناسند و بس.

آری آقا سید مرتضی ، همه جمع شده اند تا مانع از انتخاب این فرد شود و هر دلیلی پشت پرده باشد مهم نیست ، پولهای اینان ارزش و اعتبار نمی آورد هرچند که اصحاب زر و زور و تزویر دور هم جمع شوند ، ولی ما چیزی داریم که اینان ندارند و آن شهداست و آنانی که در قاموس این سیاسیون تعریفی ندارند ولی حرجی نیست .

آری ، آقا مرتضی ، وعده دیدار نزدیک است ....

آری ، آقا مرتضی ، دستی هم بر سر من بینوا بکش شاید که ...

و چه خوب گفته است خمینی کبیر :

غم مخور ایام هجران رو به پایان می رود

این خماری از سر ما میگساران می رود






برچسب ها : مرتضی جون میدونم زنده ای و نمردی  ,