جنگ و نگاه جامعه و مسئولین به آن

با سلام

وقتی صحبت از جنگ میشودعده ای آن را تقبیح می کنند که فی نفسه اشکاال که ندارد بلکه درجای خود قابل  تحسین و ستایش است ، بله جنگ فی نفسه خوب که نیست بلکه باعث ویرانی و کشتار و خرابی هم می شود .

اما زمانی که جنگ بر سر اعتقاد و عقیده باشد نه تنها زشت و کریه نیست بلکه باعث شکوفایی و رشد و نزدیکی مردم یک جامعه به هم می شود .البته ممکن است عده ای بیایند و چنین بگویند که آیا به خاطر هراعتقادی باید جنگید ؟ بنده می گویم بله و خیر .

شما در فرمایشات پیامبر اکرم « صلی الله علیه و آله وسلم » نیز به این نکات ظریف پی می بری ، مثلا به کسانی که از جبهه جنگ بر می گردند می گوید آفرین بر کسانی که از جهاد اصغر برگشته اند وقتی اصحاب از جهاد اکبر می پرسند می فرمایند « جهاد با نفس ».

ببینید عزیزان این نشان دهنده این است که جهاد و جنگ نیزانواعی دارد که برای جامعه فعلی ما لازم بلکه واجب است که این مطلب را بشکافند و بر اساس آن به مقوله جنگ بنگرند و خواهی ، نخواهی جامعه و فرهنگ آن را نیز تحت الشعاع خود قرار می دهد .

یا شما وقتی به حادثه عاشورا نظر می اندازی متوجه این نکته می شوی که جنگ امام حسین « علیهم السلام » و یزید مبارزه ای اعتقادی – سیاسی می باشد ، و در جامعه ای مانند جامعه ما که جوان است باید به این نکات ظریف کمال دقت شود تا بتوان در راه سعادت که همان راه اهل بیت عصمت و طهارت « علیهم السلام » است ، قدم نهاد و آن قدر غوطه خورد تا به مانند خودشان که در هر برهه ای با سیاست خاص خود و روش جنگی مناسب که دردوره ای جنگ نظامی، دوره ای دیگر جنگ اعتقای ، دوره ای مبارزه علمی ، دوره ای مبارزه در داخل شدن در درون حکومت کفر و حتی مبارزه اعتقادی درزندان ندای حق را طنین انداز کردند و شهد شیرین شهادت را عاشقانه و عاملانه و از روی آگاهی نوشیدند و به جایگاه واقعی خود رسیدند.

اما درست است که راه مبارزه باز است ، در خیلی از موراد عمق و بعد جنگ فرهنگی خیلی موثرتر از بعد نظامی است ، چرا که با فکر مردم کار دارد .

درست است که جنگ طلب بودن در همه جا تقبیح شده است ، حال اگر مورد هجوم قرار بگیری آن هم از جهت اینکه شما در حال پی ریزی راه حق و ایجاد بستری برای رشد فکری و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی جامعه خود هستند ، حال به نظر شما چه باید کرد ؟ آیا باید دستها را مانند افراد زبون بالا برد و تسلیم شد ؟ یا باید با شجاعت تمام در مقابلشان ایستاد و آنها را بر سر جایشان نشاند ؟ بگذارید به طور ملموس مثال بزنم ، اگر کسی به خانه شخصی شما وارد شود و هدفش نیز این باشد که شما را از منزلتان بیرون کند و به اهل خانه شما حمله کرده و مورد آزار و اذیت قرار دهد ، خوب شما  با علم به این قضیه ، در مقابل کار وی چه خواهید کرد ؟ حال گستره این موضوع را در کل کشور قلمداد کنید ، بعهترین راه را دفاع می دانید و با تمام قوا در مقابل وی ولو به قیمت کشته شدن خودتان می ایستید. حال اگر این دفاع همراه باشد با الگوبرداری از حرکت به حق الهی مثلا اباعبدالله الحسین « غلیهم السلام » ، آن وقت این دفاع نه تنهامعنای محاوره ای خود را از دست می دهد بلکه دور آن را هاله ای از نور و قدسیت ، البته نه آن قدسیتی که نشود الگوبرداری کرد ، می گیرد و راه را برای نصرت های بعدی فراهم می کند .

و افراد شرکت کننده در آن نیز با متابعت از آن راه حماسی را بوجود می آورند که در جای خود قابل بحث و واکاوی و الگوبرداری برای تمام آزادیخواهان می بالشد.

اگر حضور ذهن داشته باشید ، به این نکته اشاره شد که جنگ اباعبدالله الحسین جنگ اعتقادی نیز بود ، چرا ؟ بدین دلیل که زمانی که ایشان این کاررا انجام می دهند از دینی که جدش رسول الله  مبلغ آن بوده است و فقط مردم به یک سری چیزها که از روی عادت زدگی به آن دچار هستند انجام میدهند و به جای پرداختن به عمق دین به ظواهر می پردازند و حال آنکه در همین دوره به تعبیر پیامبر بوزینگان بر اریکه قدرت تکیه می زنند و به فرموده همین پیامبر اگر بر اریکه قدرت تکیه زدند باید آنها را کشت و حال آنکه تکلیف مشخص است و در چنین موضعی باید این چنین برخورد کرد و پس ایرادی بر کسانی که در این وادی قدم می گذارند و راه هم همین است وارد نیست ، پس راه هم مشخص و معین است و به جز  این راه راه دیگری وجود ندارد .






برچسب ها : دفاع مقدس از زبان شهیدان  ,